صبح از خواب بیدار می شوی می بینی... اه, تنهایی دیگر دیوانه کننده شده
کفش ب پا می کنی و می روی
می روی در شهر ... چرخ می زنی و تاب می خوری دور می زنی چپپپ راستتت, راست چپ حتا وسط
فایده ندارد, دلت جایی گیر نمی کند, گیر کرده – ان روزهای قدیم- نمی توانی خودت را گول بزنی!
دل فقط یک بار گیر می کند, فقط یک بار
گاهی هم جایی گیر نکرده و بازهم نمی کند حتی با چسب دوقلو!!
:-)
سلام
برق انداختن:شفاف کردن، صیقل دادن، پاک کردن و...
س مه دخت
و در ارتباط با عشق چ می شود!؟
مم نون از حضورت
چقدر تحت تاثیر این عکس قرار گرفتم.یاد نمایشنامه پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی افتادم
اره عکس خوبیه. نمایش نامه رو نخوندم فک کنم از ماتئی ویسنی یک باشه احتمالن!!
مم نون ک سر می زنی
بازهم بسیار نیک بودو بسیار پسندیده
مم نونم ایسا جان
چه جالب! من فکر می کردم کامنت گذاشتم و البته که درست عین مال بهشب بود!! برای همین فکر کردم اول اون کامنت رو من نوشتم حتی!!!
و واقعا منم یاد پیکر زن همچون میدان نبرد .... مال ویسنی یکه. :)
مم نون از نظرت
راغب شدم کتاب رو سفارش بدم و بخونم حتمن