radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

تولد مردادی


مرداد, ماه جذابی برای من بوده است. ن فقط ب خاطر گرما یا تعطیلات تابستان یا باهانه سفر. این­ها همه هست اما تولد بسیاری از هنرمندان و ب­خصوص دوستان نزدیکم در این ماه, خودش داستان عجیبی ست. ب همین باهانه, بد ندیدم در این ماه خاطره, با برخی از این دوستان اشنا شویم.



2مرداد.

افتتاحیه این تولدها را می­توانیم با احسان رضایی شروع کنیم. احسان 61 ب دنیا امده. بسیار انرژیک و فعال. اهل بحث و مناظره البته ب روش خودش! احسان موسیقی کار کرده. استقلال را دوست دارد. جایزه عکس اردی­بهشت را برده, چند تیزر و کلیپ موفق هم ساخته. چند کار تحقیقاتی هم در قالب تیزر, مقاله و کتاب انجام داده, ولی ام­روز از احسان ب عنوان یکی از اینده­داران سینمای هرمزگان نام برده می­شود. این روزها تمام تمرکزش بر مستند است. کارهای احسان خیلی مواقع با جنجال روبرو بوده. چ "گوج گنو" باشد, بعد از نمایش در جشن­واره. یا توقیف "جنگ در همسایگی" و "کشند قرمز" باز هم در اردی­بهشت. یا حتا جلوگیری از اکران عمومی "کشند قرمز" و جدیدن هم عدم پخش مستند "آیین باران" از صدا و سیما.

البته یادمان باشد, هرگاه از فیلم­سازی احسان صحبت می­کنیم, باید از ایمان هم نام ببریم. اصلن همه جا از مولف اثار ایشان ب عنوان برادران رضایی یاد می­شود.

فیلم های "د هند آف گاد" و " دست" با اقبال بسیار خوبی در کشور روبرو شد و "کشند قرمز" تا ماه­ها پس از ارائه ب صورت لوح فشرده, بحث محافل هنری بود. خیلی از مخاطبان هنری در هرمزگان بعد از این موفقیت­ها و واکنش­ها نسبت ب اثار ایشان, منتظر کارهای بعدی این دو هنرمند خوب هستند.

احسان روزنامه نگاری خوانده, از پایه گذاران جشن­واره اردی­بهشت بوده و چندین سال است فعالیت وبلاگی دارد. هم­اکنون عضو شورای مرکزی "فعالان سینمای آزاد هرمزگان" می­باشد.

 

مرتضا نیک. متولد 63. با شور و انگیزه کار خودش رو شروع می کند. خیلی­ها مرتضا رو دروهله اول یک منتقد هنری و فعال وبلاگ­نویس- البته ن ب صورت مستمر- می­شناختند. در باش­گاه خبرنگاران جوان با سینما اشنا شده. در تهران هم پیگیر سینما بوده! چند تیزر, انونس و کلیپ موفق ساخته. برای تدوین فیلم "دوردست" ساخته "علیرضا احمدی" جایزه استانی و ملی گرفته. فیلم ناتمام "کنسرت سگ" را در کارنامه دارد. اما عمده شهرت وی برای "گفت­گوی منتشرنشده ژاله" ست, ک جوایزی در استان و کشور برایش ب ارمغان اورد. "ژاله" در جشن­واره اردی­بهشت با مشکل ِ موقت  ِ سان­سور مواجه شد. مشکل در همان جشن­واره حل شد. با پیگیری­های زیاد گروه سازنده, توانست همین ام­سال اکران عمومی هم شود. خیلی­ها منتظر کار جدید مرتضا "برف روی بندر ِ عباس آقا" هستند. مرتضا از 91 همراه چند تن از دوستان خود "گروه سینمایی شهرزاد" را راه اندازی کرد.

 

26مرداد. 

جبرئیل پای­برپی. متولد 66. ارام با دغدغه­های امیدوارانه ب اینده. معماری خوانده. نقاشی می کرده, اما الان, طراحی دغدغه اصلی جبرئیل است. عاشق کوه و کوهنوردی­ست و کلن سفر را دوست دارد. دوستی ما از دوره خدمت شروع شده و در این 6 سال مثل یک برادر برایم بوده. ساده, بی الایش و سخت کوش است و البته بسیار هم عجله دارد!! 

وی هم­اکنون در حال تحصیل در مقطع کارشناسی معماری است.

 

28مرداد. 

شهاب آب روشن. متولد 66.  یکی دیگر از سینماگران مردادی. اولین گپ­وگفت من با شاهاب 4راه فاطمیه روبروی مسجد فاطمیه! شکل گرفت و در این 6, 7 سال هر فرصتی شود, هم دیگر را می­بینیم و گپ می­زنیم. از کانونی­ها بوده. ادبیات را می­شناسد و این در اثار سینمایی­ش کاملن مشهود است. هیچ­گاه ب دنبال حاشیه نبوده, اما گویا سینما, ان هم سینمای اجتماعی و مستند در این دیار با حساسیت و حاشیه هم­راه است! چندین تیزر و انونس ساخته, تدوین سریال و فیلم­های کوتاه را در کارنامه دارد. عمده شهرتش ب دلیل اخلاق خاص خودش است, مهربان و نجیب. و البته نوع روایتش در اثار سینمایی کوتاه. لیسانس تدوین دارد. هم اکنون در حال اماده کردن پایان­نامه در رشته ادبیات نمایشی از دانش­کده هنر تهران می­باشد.

آب روشن در قطب جنوب برای اولین بار با مقوله سان­سور و ممیزی اشنا شد؛ اگر چ برای مستندش هم مشکلاتی وجود داشت. صحنه­ای از قطب جنوب حذف نشد! اما بعدها "بندر گمبرون" اجازه حضور در جشن­واره اردی­بهشت را نیافت و اجازه اکران عمومی هم از این فیلم دریغ شد! شهاب هم مانند برادران رضایی در جای­گاه فیلم­ساز, چندین دوره است در اردی­بهشت حضور ندارد. بعد از واکنش­های متفاوت نسبت ب گمبرون خیلی­ها منتظر اکران و نمایش جدیدترین اثر این هنرمند هرمزگانی "ترس از آرامش" هستند.

شاهاب خارج از سینما هم فعالیت هنری, رسانه ای دارد. از فعالان وبلاگ نویسی ب طور مستمر است ک جشن­واره ملی بسیار موفق داستان­های کوتاه "فراموشی لی"­, زاییده همین فعالیت­هاست, ک 4 دوره از آن تجریه شده است. شاهاب آب­روشن تابستان 91 نمایش­گاه عکس متفاوت و ب­زعم خیلی­ها موفق "13 در 18" را در کارنامه هنری خود دارد. نمایش­گاهی ک بحث­هایی راجع ب "نمایش­گاه", "عکس", "نمایش­گاه ِ عکس", "روایت  در نمایش­گاه" و ... را ب­همراه داشت.

آب­روشن هم­اکنون ریاست "فعالان سینمای آزاد هرمزگان" را برعهده دارد.



پ.ن: برای این متن عکس­هایی هم در نظر گرفته بودم. اما...


پ.ن0: صاحبان این متن, ب امید ِ امید و موفقیت. برای­تان ارزوی خوش­بختی دارم.




 متن زیر برنامه ریزی نشده بود برای انتشار. اما بضی وقت ها ادمی ...


 

 کمتر پیش می آید در مورد دیگران بنویسم.اما اینبار فرق میکند.علی رستمی را حتمن دوستان تئاتری هرمزگانی به خوبی میشناسند.نخستین باری که شنیدم به سرطان مبتلا شده،خشکم زد.اما انگار خود علی خشکش نزده بود.چند سالی است که میجنگد با این همخانه ناخوانده اش.چندی پیش دیدمش.انگار نبود.گفت چند ماه دیگر عمل مغز استخوان دارد و اینکه معلوم نیست دوام بیاورد یا نه؟.فکر کردم شاید اینبار خشکش زده از سرطان.گفتم:فقط قوی باش.نگاهم کرد و گفت:پول.... 20 میلیون. و باز هم من خشکم زد.مثلن خواستم راهنمایی کنم گفتم: به ارشاد یه سری بزن.حتمن کمکت میکنن. و علی گفت که به ارشاد سری زده ولی... حرفش را قاپیدم و گفتم:خب، صدا و سیما...کمیته امداد... استانداری... فرمانداری...نماینده های مجلس ...؟

پوزخندی زد و با چشمانی که زمین را دوخت میزد از من دور شد.فهمیدم  این سرطان نیست که علی

 بخاطرش خشکش زده. بلکه قیمت این سرطان،علی را خشکانده.

برای نخستین بار بود که آرزو کردم آی کاش... ای کاش... من هم پولم از پارومیلغزید به همه جا...

ای کاش...


 پ.ن: متن بالا انوشته دوست خوبم ایسا صادقی ست. این هم لینک مطلب



تبریک


 روز خــبرنگــــــار را در سکـــــوت کـامـلـ خــبری ب همه عزیـــــزان ِ خبرنــــگار تـــــبریک می گــــم:-)

   

   ب امــــــید ِ امـــید و موفقـــیت


هـــَز



  منطقه هــَز*


این روزها ب بهانه مراسم شب قدر فرصتی دست داد کمی ب اتفاقات پیرامونی فکر کنم و نسبت خویش با ان¬ها را بسنجم. چرا بعد از ان¬تخابات و مشخص شدن نتیجه ان و واکنش¬های مثبت داخلی و خارجی راجع¬ب ان, هنوز برخی با خشونت از خواسته¬های مردم سخن می¬رانند؟ واقعیت خیلی ساده است. چرا نزد برخی برخورد با این واقعیت, این¬قدر سخت, پیچیده, خشک و خشن است.

ایجاد رعب و وحشت ِ اردوی افراط¬گرایان – ک ان¬تخابات اخیر ثابت کرد ایشان علی¬رغم ام¬کانات و هیاهوی زیاد, از پای¬گاه اجتماعی ِ ریشه¬دار برخوردار نیستند. بردن فضا ب سمت حوادث 88, سبب از سرگیری خواسته¬ای شده ک مردم با توجه ب شرایط موجود کشور و علی¬رغم این¬ک این موضوع را

اصلی¬ترین خواسته خود, در کنار مسائل اقتصادی, می¬دانند رسیدن ب راه¬حل ان¬را شاید ب بعد از ان¬تخاب کابینه واگذار کرده بودند. دوستانی ک تا پیش از مشخص شدن نتایج ان¬تخابات, روحانی را اصلاح¬طلب می دانستند؛ ب یک¬باره بعد از ان¬تخابات در رسانه¬های خود رنگ عوض کرده وی را با اصرار فراوان اصول¬گرا نامیدند؛ در حالی¬ک مردمی ک ب روحانی و البته برنامه¬ها و سیاست¬های وی رای دادند, برای این حرف¬ها پشیزی ارزش قایل نیستند. مردم منتظر بازخورد مناسبی از سوی رئیس¬جمهور ب مطالبات حداقلی و ب حق خویش می¬مانند. بزرگ¬ترین ویژگی اصلاح¬طلبان, اما, در این دوره از ان-تخابات واقع¬بینی ست ک در ادامه¬اش ب اعتماد مردم ب این ویژگی و رفتن ب سمت نجات ایران از وضع موجود منجر گردید. اما ن مردم و ن اصلاح¬طلبان ب یک موضوع دقت نکردند. این­ک هر بازی حداقل دو طرف دارد؛ ان¬تخاب عقلانیت از سوی اصلاح¬طلبان و اعتدال¬گرایان ک در ادامه¬اش با واکنش مثبت مردم مواجه شده نیاز ب عقل¬گرایی ِ طرف دوم نیز دارد!!

سوالی در این¬جا مطرح می¬شود ک جوابش و تحلیلش بماند برای بعد! این¬ک مخاطب این حرف¬های گاهن متناقض و در مواردی حتا متوهم چ کسانی هستند و اساسن جای¬گاه و ارتباط  مردم در این تفکر کجاست؟

از روز بعد از ان¬تخابات, داد و هوار راه انداختند فلانی از فلان گروه نیست, مدرک دانش¬گاهی¬ش چنین است و قس علی هذا. اگر این حرف¬ها واقعی باشد ک هست؛ نشان¬دهنده حقیقتی تلخ است و ان دور بودن هیاهوکننده¬گان از مردم و راه و خواسته¬شان و البته کور بودن چشم شان در مقابل واقعیات. مردم ب صحبت¬ها و برنامه¬های از جنس خودشان رای دادند, روحانی ب دلیل این¬ک حرفش ب خواسته و حرف مردم نزدیک¬تر بود از سوی مردم ان¬تخاب شد. و راهی جز تداوم این تعامل وجود ندارد! بیایید فرض کنیم اقایان خاتمی, هاشمی و عارف از رئیس¬جمهور منتخب حمایت نکردند و دکتر روحانی اولین دیدارهای بعد از منتخب ِ مردم شدن¬شان با ایشان نبود! اقای روحانی در کارزار انتخابات ب هر دلیل یک سری شعار و برنامه و سیاست¬هایی را مطرح کردند, و مردم علی¬رغم یادگار تلخ گذشته, باز هم برای نجات ایران از وضعیت موجود, پای صندوق¬های رای امده گفت¬مان وی را برگزیدند. این¬ک "تدبیر, امید و عقلانیت" نزدیکی بسیاری ب بخشی از گفت¬مان اصلاح¬طلبی ام¬روز ایران دارد نباید سبب جر زدن ِ افراط¬گرایان در این بازی سراسر برد –تا ب ام¬روز– برای ایران شود. دلیلش هم ساده است. این اصطلاحات, ان¬تخاب مردم است و قرار است رویه سال¬های اتی ایران باشد؛ کسانی¬ک از مسیر مردم ب دورند, راهی جز احترام ب ان¬تخاب مردم ندارند؛ زیرا ک عواقب نپذرفتن ان, هزینه ای گزاف بر ملت و مملکت دارد. این غر زدن¬ها و داد و فریادهای ام¬روز برخی, سبب ناهم¬گونی و برهم خوردن هژمونی ب¬وجود امده ی مردم و دولت جدید با محوریت گفت¬مان "عقلانیت" می¬گردد و تن ندادن ب خواست مردم برای "تغییر" و برهم زدن هم¬گرایی ب وجود امده در" اصل مورد نیاز برای نجات ایران ِ ام¬روز و پیشرفت و توسعه" تنها تحقق این اتفاق پربرکت را ب تعویق می اندازد, ن این¬ک سبب از بین رفتن اصل ان گردد؛ ک چنین امری خواسته و ضرورت ایران ام¬روز است. 

در پایان یادمان باشد مردمان ما, ثابت کرده¬اند همیشه از سیاسیون ما جلوتر هستند. و هر چند وقت یک¬بار باید برای رسیدن همین سیاسیون بیاستند و بالطبع هزینه دهند!!


*نام متن (منطقه هـــَز Haz) اصطلاحی¬ست در جوش¬کاری. درواقع ب علت انتقال حرارت و انجام استحاله¬های متالورژیکی رخ می¬دهد. در این منطقه معمولن ترکیب شیمیایی ثابت مانده ولی ساختار و دانه¬بندی فلز در اثر حرارت ناشی از جوش-کاری تغییر می¬کند.



احسان نفیسی - 21رمضان 1392 خورشیدی


 


خبر فرهنگی


 شنیده ها حاکی ست, یکی از فعالان فرهنگی استان هرمزگان شروع ب ترجمه کتبی کرده است با مشخصات ذیل:

 

 "یوم سقطت هرمز": روزی ک هرمز سقوط کرد. 


کتاب, خاطرات فرمانده ی نیروی دریایی پرتقال روی فریره اندرادی در خلیج فارس است. این خاطرات را یکی از هم عصران این فرمانده احتمالن شخصی ب نام پائولو کیرابسیک نوشته است, و در 1647 میلادی ب زبان پرتقالی چاپ شده است. ترجمه ان - تنها ترجمه تا ان زمان - مربوط می شود ب ترجمه انگلیسی, ک در سال 1929 توسط س.آر.بوکسور انجام شده است. و در نهایت متن حاضر ترجمه ای ست از انگلیسی ب عربی ب قلم دکتر عیسی امین بحرینی ک در سال 1996 صورت گرفته است, ک در حال ترجمه ب زبان فارسی است. برای مترجم ارزوی موفقیت داریم و منتظر خبر انتشار ان ب زودی می مانیم.



این هم لینک مشخصات کتاب در کتابخانه مجلس شورای اسلامی