radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

radioehsan

این وبلاگ نوشته های روزانه من - احسان - است

جی

 


ماهنامه شماره سوم جی منتشر شد. در شماره خرداد ماه، با مطالبی از :


مهدی مرادی زاده، شهاب آب روشن، نبی شهبازی، بهروز عباسی، احسان میرحسینی، ابوالفضل قاضی، منیژه آقایی، صدف محمودی و نسترن محسنی


در خدمت تان هستیم. 


برای دانلود روی جی کلیک کنید.




ساده گی




 وختی از ساده گیم سوء استفاده کنن بوی حماقت می دم...



مثلن دایالوگ



 - بوی گه برداشتی، تو ب چ درد می خوری؟


 - من هر دردی بگی خوردم و می خورم!



خیال



 من ادم بی خیال هایت شده ام و ... تو تمام خیالم!

 

 

انتخابی


ما فراموش شدگانیم آقای کوپر.


 بر اساس نظریه­ی آقای کوپر، انرژی کل جهان صفر است. یعنی مجموع تمام انرژی­های جنبشی، تابش­ها، جرم­ها و هرچه که هست توسط انرژی گرانشی خنثی شده و حاصل صفر خواهد بود. و این بیان می­کند که ما، از هیچ پدید آمده­ایم و در تقابل با جهانی که چنان، هیچ محسوب می­شویم. تمام وجود ما از صفر پدید آمده و به صفر خواهد پیوست.

حال ما در میان این گونه بودگی، در میان نوعی خاص از نبودگی، بنزین را با تمام 75 درصد افزایش نرخش به خورد ماشین­های بدون ایربگ و ای-بی- اس مان می­دهیم و در ستارخان می­چرخیم. داف­های فلان تومانی می­شویم و پول پروتز لب­هایمان را این می­پرازد و عمل دماغمان را آن. در دانشگاه به استاد جامعه می­فهمانیم که دانشجوی مهندسی هیچ از مارکس و کمون اول و دوم نمی­فهمد و با تقلب­های ناشیانه­مان برای کوییز یک نمره­ای که قطعن سرنوشت هیچمان را عوض نخواهد کرد، روح بسیار صادق استاد را آزرده می­کنیم. او را بیشتر از پیش به جامعه­ای که در آن زندگی می­کند، نمونه­ای از جامعه­ی اسلامی که روحی واپاشیده دارد، بدبین می­کنیم. ما که هیچیم، سواد می­آموزیم و پدر و مادرمان خروار خروار هزینه می­کنند تا از بهترین معلم­ها بیاموزیم و در بهترین محیط­های آموزشی رشد کنیم و ما از تمام این امکانات و دانسته­ها برای لایک کردن­ها در فیس بوک و خواندن مجله­های زرد و دنبال کردن اخبار هنرپیشگان هالیوود استفاده می­کنیم. دنیای زمینی ما سریع شده­است و با شتابی غیر قابل تصور به ناکجا آباد می­رود. ما دنیایمان را به سه قسمت نامساوی تقسیم کرده­ایم و نمی­توانیم بپذیریم که حتی در منطقه­ی سوم هم جایی برای ما وجود ندارد. ما آخریم. مای زیر صفر، مای زیر خط، مای جامانده در توهم. توهمی ناشی از تاریخ، بزرگ­ترین دروغگو و بزرگ­ترین دشمن. ما برای اثبات بودگیمان، هرچه کردیم نشد و بدتر شد و خراب شد و آوار شد روی سرمان و حالا جلوی دانشگاه­ها پارچه می­زنیم و امضا جمع می­کنیم برای خلیجی که ته مانده­های غرورمان شده­است. غروری که خواهرانِ نهی از منکر جلوی دانشگاه زیر پای حماقتشان له می­کنند و ما می­مانیم و خشم فروخورده، و ما می­مانیم و درج در پرونده، و ما می­مانیم و پوچی آینده.

انرژی کل جهان صفر است و خورشید هر صبح با حرارتی ناشی از همخوابگی با سرزمین­های شیطان بزرگ،آمریکا، به گربه­ی مفلوک ما می­تابد و آب زاینده رود را و آب کارون را و آب پریده در گلوی لوله­های آب شهری را به تاراج می­برد و خشکسالی واژه­ی آشنای روزگار ماست.




پ ن: متن بالا، از وبلاگ خوش ذوق گره انتخاب شده و عینن در این پست قرار گرفته است. لینک مطلب +_