یکى از عجیب ترین اتفاق هاى روزانه, خوابه. چیزى شبیه ب مرگ.
بسیار جدى و البته مثل یک شوخى در مقابل خود مرگ!
این ک هر روز با شروع خواب بمیرى و با پایان خواب, بیدار بشى خیلى جذابه و البته ترسناک, براى منی ک مرگ براش قطع شدنه, گیم اور.
براى خیلى هامون خواب و بیدارى مسئله اى جدى نیست! اون قدر ناجدیه ک حتا ادابش رو هم نمى دونیم...
معمولن تا مجبور نشدیم نمى خوابیم و بیدار شدنمون براساس یک اجبار بیرونى شکل مى گیره!
صحبت ها رو با ى سوال تموم مى کنم:
یادتون میاد اخرین بارى ک خواب رو خودتون انتخاب کرده باشین و با تمرکز ب دنیاى خواب پا گذاشته باشین؟!
پ.ن: این متن براى خاطر یک دوست نوشته شده است.
برگزارى دوره "سینماى اکسپریمنتال" توسط انجمن سینماى جوان بندرعباس و با حضور محمدرضا اصلانى.
تاریخ دوره از ٥ تا ٧ اسفند ٩٣ و محل برگزارى, فرهنگسراى طوبا مى باشد.
علاقه مندان جهت ثبت نام مى توانند تا تاریخ سى بهمن ماه به فرهنگسراى طوبا, دفتر انجمن سینماى جوان بندرعباس
مراجعه نمایند.
پ.ن: قطعن در شکل گیرى و برگزارى این دوره علاوه بر انجمن سینماى جوان, دوستان دیگر از جمله محمدرضا رکن الدینى پیگیر بوده اند.
تشکر از همه این عزیزان
این قد قدرت زور من کمه ک اگه ى چیزى بخواد درست شه, خودش درست مى شه! نخواد درست شه درست نمى شه. ان گار زور نیس نمى بینیش اصلن...