دل خوشی های الکی
-س مهندس
-س، چ خبر؟
-سلامتی. مهندس اینو بی زحمت
-برگشتی یا می خوای بری؟
-می خوام برم، ی ۳،۴روز برم
-مگه تازه نرفتی؟!
-ن من
-من دارم تو همین تاریخ می رم. تو یک ماه پیش مگه نرفتی!؟
-این ی سال اصن مرخصی نرفتم!!
-سری قبل بعد از من
-سری قبل می خواستم برم،شما رفتین من
-اون ک ۲ماه پیش بود. اقای... رفت برگشت، نرفتی؟
-ن. می خواین، شما برین مهندس!؟ من فقط چند تا مرخصی ساعتی رفتم واسه دانشگاه
-این برگه پیشم باشه، چک می کنم بهت می گم؛ پیش خودت باشه؟ میری... فقط ممکنه جاش عوض شه، شایدم نشه
چه خاطرات تلخی احسان جان.
ی روز با خاطرات شیرین میاد...
مم نون لی عزیزتر از جان
ضد حال زدی اساسی - یکی طلبت
جواب من جز شرمندگی نیست!!
ما ک حالا حالا ها بده کاریم ب شما احسان جان
این نوع دیالوگ نویسی رو دوست دارم
خوش حالم ک دوست می داری
مم نون از حضورت
سلام
مهندس بودن دردسر داره ...
مهدخت@ مم نون از حضورت اولن
سیمن زندگی برای هرکسی دردسرای خاص خودشو داره, مهندسم همین طور
دیمن نظر اولیت پاک شد شدیدن عذرخواهی ولی اخه رابطه ش با عشق چیه (عشقو صیقل بدیم!؟ چطوری؟ عشق و تکرار!)